به گزارش بازتاب خبر، یوسف قوجُق درباره نیاز نسل امروز کودکان و نوجوانان کشور در همه زمینههای زندگی بهویژه در زمینه مطالعه و تولید و ترویج کتاب گفت: به گمان من، آنچه نسل امروز کودکان و نوجوانان کشورمان بیشتر از هر چیزی به آن نیاز دارد، «امید»، «مهارتِ اندیشیدن» و «جرات رویاپردازی» است. در جهانی که پر از خبرهای نگرانکننده و تصویرهای تاریک است، مهمترین وظیفه ما نویسندگان، معلمان و مربیان، روشن نگاهداشتن چراغ امید در ذهن آنهاست. باید به آنها کمک کنیم با ذهنی باز، کنجکاو و پرسشگر رشد کنند، بتوانند مستقل فکر کنند و به آیندهای روشن باور داشته باشند.
ادبیات و هنر قدرتی دارند که میتواند در عمق جان کودکان نفوذ کند و آنها را بهسمت نیکی، زیبایی و همبستگی سوق دهد
نویسنده کتاب «تاریخ با طعم ذغالاخته» با اشاره به اینکه دنیای بهتر برای کودکان و نوجوانان فقط با سرمایهگذاری در آموزش رسمی آموزش و پرورش ساخته نمیشود، ادامه داد: باید به کودکان و نوجوانان تعامل، احترام متقابل و مهارتهای زندگی بیاموزیم؛ مهارتهایی مثل گفتوگو، تحمل دیگری، خلاقیت، همدلی و آشتی با طبیعت. در این راه، ادبیات و هنر بهترین ابزار ما هستند؛ چراکه قدرتی دارند که میتواند در عمق جان کودکان نفوذ کند و آنها را بهسمت نیکی، زیبایی و همبستگی سوق دهد. ما میتوانیم با نوشتن قصههایی مسئولانه، پر از زندگی، رویا و شوقِ زیستن، و فراهمکردن محیطی امن و امیدوارانه، زمینهای بسازیم تا کودکان و نوجوانان باور کنند جهان، جای زیباتری برای زندگیکردن و ساختن است.
نویسنده کتاب «خورشیدی در صحرای ترکمن» انتظار خود درخصوص تغییر و تحول در حوزه کتاب کودک و نوجوان را اینطور بیان کرد: به باور من، مهمترین تغییر مثبتی که در سال ۱۴۰۴ میتواند در دنیای کتاب کودک و نوجوان اتفاق بیفتد، تغییر در نوع نگاه ما به مخاطب امروز کشورمان است. این تغییر باید پیش از هر چیز در «شیوه نوشتن» و «نوع روایت» رخ دهد. ما به ادبیاتی نیاز داریم که بتواند کودک و نوجوان امروز را با تمام نیازها، پرسشها و دغدغههای نوپدیدش درک کند و با زبان و جهانی که برای او آشنا و ملموس است، سخن بگوید.
صنعت نشر باید از شکل سنتی خود فراتر برود
قوجق با بیان اینکه مخاطب کتاب کودک و نوجوان در دنیای چندرسانهای و دیجیتال زندگی میکند، افزود: در این موقعیت، به نظرم صنعت نشر باید از شکل سنتی خود فراتر برود و بتواند تجربهای تعاملیتر و متنوعتر در اختیار مخاطبانش قرار دهد. بنابراین، هم تحول در محتوا و سبک نوشتن و هم تحول در نحوه ارائه آثار ضروری است. البته که افزایش سرانه مطالعه اهمیت دارد؛ اما آنچه کودکان و نوجوانان را بهسوی کتاب بازمیگرداند، آثارِ صادقانه، پرکشش و تازهای است که آنها را از طریق داستان، با فرهنگ و آیینهای اقوام دعوت کند و به دغدغهها و پرسشهایشان پاسخی مناسب بدهد. اگر چنین شود، میزان مطالعه بهطور طبیعی افزایش خواهد یافت؛ چون داستانهای بومی و اقلیمی، فضاهایی جدید را مقابل چشم مخاطبان قرار میدهد.
وقتی کودکان و نوجوانان در داستانها خودشان را ببینند، شجاعت بیشتری برای رویارویی با مسائل واقعی زندگی پیدا خواهند کرد
نویسنده مجموعهداستان «دستها پشت گردن» درباره نتایج این تغییرات و اثری که میتواند بر کودکان و نوجوانان بگذارد، توضیح داد: اگر این تغییر اتفاق بیفتد و ما بتوانیم آثاری خلق کنیم که مستقیما با ذهن و دنیای کودک و نوجوان امروز ارتباط بگیرد، شاهد نسلی خواهیم بود که «کتاب» را نه فقط بهعنوان یک سرگرمی یا تکلیف اجباری مدرسه، بلکه بهعنوان یک دوست و همراه واقعی میپذیرد. چنین تغییری به کودکان کمک میکند ارتباط عمیقتری با ادبیات برقرار کنند، اعتمادبهنفس بیشتری در بیان احساسات و افکارشان داشته باشند و با قدرت بیشتری دست به انتخاب و تصمیمگیری بزنند.
او ادامه داد: از سوی دیگر، وقتی کودکان و نوجوانان در داستانها خودشان را ببینند و حرفهایشان را بشنوند، شجاعت بیشتری برای رویارویی با مسائل واقعی زندگی پیدا خواهند کرد. این امر در درازمدت، نسلی مسئولتر، آگاهتر و خلاقتر را به وجود خواهد آورد که قدرت بیشتری برای تغییر مثبت در دنیای اطرافش خواهد داشت. به همین دلیل است که من این تغییر را نه فقط یک ضرورت فرهنگی، بلکه یک ضرورت اجتماعی و اخلاقی برای آینده میدانم.
ثبت دیدگاه